چهرهپرداز یا گریمور یا مسئول گریم فردی است که آرایش چهره بازیگران
برای حضور در نمایشهای تلویزیونی، سینمایی یا تئاتری را بر عهده دارد. چهرهپردازی از
سال ۱۹۸۱ تبدیل به یکی از موارد جایزه اسکار گردیده است. هم اکنون در کشور
آموزشگاههای بسیاری به آموزش گریم به هنرجویان میپردازند. در
آرایشگاههای زنانه از گریم به میکاپ نام برده میشود.
چهرهپرداز کسی
است که مطابق با طرحی که طراح چهره پرداز ارائه داده ، بازیگر را اصطلاحاً
گریم کرده و برای بازی آماده میکند. به چهره پرداز ، گریمور هم گفته
میشود.
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، حماسهای منظوم بر
وزن «فَعولُن فعولن فعولن فَعَلْ/ فَعولْ»، در بحرِ مُتَقارِبِ مثمَّنِ
محذوف، بر حسب دست نوشته های موجود دربرگیرنده نزدیک به ۵۰،۰۰۰ بیت تا
نزدیک به ۶۱٬۰۰۰ بیت و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسیِ
جهان است که سرایش آن دستآوردِ دستکم سی سال کارِ پیوستهٔ این سخنسرای
نامدار ایرانی است. موضوع این شاهکار ادبی، افسانهها و تاریخ ایران از
آغاز تا حملهٔ عربها به ایران در سدهٔ هفتم میلادی است که در چهار دودمان
پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشود.
هنگامی که زبانِ دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی، با سرودن شاهنامه
با ویژگیهای هدفمندی که داشت، زبان پارسی را زنده و پایدار کرد. یکی از
بنمایههای مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد،
شاهنامهٔ ابومنصوری بود. شاهنامه نفوذ بسیاری در جهتگیری فرهنگ فارسی و
نیز بازتابهای شکوهمندی در ادبیات جهان داشتهاست و شاعران بزرگی مانند
گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کردهاند.
اولین مسئله در این رساله، به بررسی شخصیت رستم و جایگاه او در تفکر اساطیری ایرانی و بویژه نقش او در «شاهنامه» اختصاص دارد. در ضمن، پیشینه خاندان سام و نریمان و رستم دستان (چنانچه حکیم فردوسی بر ما می نمایاند) مطرح می گردد. از سوی دیگر، از دیدگاه مورفولوژی (ریخت شناسی و سیما شناسی و …) و در آلات وادوات جنگی این پهلوان رستم و تنها یاورش رخش بحث به میان می آید. نکته دیگر صفات نیکوی رستم است که به گونه ای خاص در وجود او جمع شدهاند. همچون: زورمندی، هنرمندی، اعتقاد (توکل)، مدبّری، علاقه به رزم و بزم، زبان آوری، وفاداری، جوانمردی و پهلوانی عیان می گردد.نکته دیگر اینکه در هفت خوان، نماد تعالی رستم است، و رستم مظهر انسان کامل ایرانی است که با موجودات اساطیری همچون اژدها و دیوان، برخوردها و چالش دارد. قسمت دوم این نوشتار به بررسی هفت خوان، وجه نمایش آن از زاویه دید انسان امروزی بررسی شخصیتها و چهره ها در ادبیات … (چنانکه متعارف است). پرداخته است. تصاویریکه به نوعی یک؟ « تیپ» را به مامعرفی می کنند. همچون جادوگر، کودن، مست و …در پایان نگارنده به موضوع اصلی (با پیش زمینه مطرح شده) پرداخته است. فضا سازی فردوسی در «خوان ها» نحوه نمایش صفحه ها و توصیف از آنها و بررسی شعراو از نگاه تصویری و گرافیکی، چنانکه طرح موضوع از این نکته شروع می شود. نتیجه گیری: شاهنامه بطوریکه تاریخ نقاشی ایرانی نشان داده- تصویری ترین و خوش پرداخت ترین، روایت ادبی است که در نحوه بیان فضا، صفحه ها، حالات چهره های انسانی و حتّی حیوانی، رنگ ها و توصیف موجودات اساطیری جایگاه قابل توجه و مثال زدنی دارد
منبع:پایان نامه چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه
نگارگری ایرانی که
به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود (واژه ی مینیاتور درباره ی نگارگری
ایران صدق نمیکند مینیاتور واژه ای فرانسوی به معنی طبیعت کوچک شده است و
نگار گری ایرانی در اصول فلسفی و زیبا شناختی با مینیاتور های چین و ژاپن و
از نظر فنی با مینیاتور های اروپا تفاوت دارد و فقط از لحاظ اندازه و
کوچکی با انها یکی است )شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران
است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک
عیار، و…)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و…)، تاریخی
(جامع التواریخ، و…)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه است.
بحث
دربارهٔ نگارگری قدیم ایرانی، غالباً هنر مینیاتور را به ذهنها میآورد.
در واقع، مشهورترین و ارزندهترین نمونههای هنر تصویری ایران را میتوان
بر صفحات نسخههای خطی و مرقعات ملاحظه کرد ما کاربرد واژهٔ نگارگری برای
این گونه تصاویر را بر اصطلاح مینیاتور ترجیح میدهیم. هنر نگارگری
ایرانی-اسلامی از سده چهاردهم/هشتم ه تا سده هفدهم/یازدهم شکوفایی نمایان
داشت؛ ولی آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام تا زمان حمله
مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری، قلمدان نگاری و غیره در
قرون متاخر نیز جلوههایی دیگر-اما کمتر شناخته شده-از نقاشی ایرانی
بهشمار میآیند.
ترکیببندی یا کمپوزیسیون (به فرانسوی: Composition) در هنرهای گوناگون به معنای تنظیم جایگاه اجزای یک اثر است که هنرمند برای ایجاد وحدت و تناسب بین بخشهای مختلف اثر خود به کار میبرد. برای مثال یک شهر، یک اثر معماری، یک اثر موسیقایی، شعر و داستان، و آثار نقاشی و عکاسی و طراحی دارای ترکیببندیهای متفاوت ویژهای هستند که هنرمند برگزیدهاست. تعادل، تقارن و ریتم از عواملی هستند که در کمپوزیسیون به آنها توجه میشود.
فام،
تهرنگ یا پردهٔ رنگ یکی از سه ویژگی اصلی هر رنگ (به همراه روشنایی و
اشباع) است که طبق تعریف نشاندهندهٔ شباهت یا تفاوت یک رنگ از یکی از
عوامل اصلی، آبی،قرمز، زرد و سبز است.
معمولاً رنگهای هم پرده با
استفاده از روشنی از هم تفکیک میشوند، همچون آبی روشن، آبی تیره و سبز
پررنگ. رنگهایی همچون قهوهای، که شکلی از نارنجی تیره است و صورتی را
میتوان از این تعریف مستثنا کرد.
در نقاشی و نگارگری عواملی اساسی، که باعث میشوند آثار، خصوصیتهای ویژه و منحصر به فردی برای خود داشته باشند و هر کدام مفاهیم و معانی خاص خود را به نمایش بگذارند، ترکیب بندیها و مایه رنگهایی است که هر کدام از این آثار تصویری بر پایه آنها تنظیم میشوند و این ترکیبها و نوع مایه رنگها بر اساس اصولی چند، از جمله موضوع اثر، ایجاد و انتخاب میگردند تا در ارائه مفهوم آن در حد کمال، موفق باشند.
این پژوهش و تحقیق سعی بر آن دارد تا روابط تنگاتنگ میان موضوع و نوع ترکیببندی و فامهای رنگی مطابق با آنها را در آثار نگارگری ایرانی- اسلامی مورد مطالعه قرار دهد. در همین راستا، ابتدا سعی شده جایگاه هر کدام از آنها در خلق این نگارهها بررسی شده و شخص شود. سپس در ادامه آن، به دیدگاه هنرمند نگارگر ایرانی درباره رنگ، نور، شکل فضا و ترکیببندی توجه شده است تا به اطلاعات پیش زمینهای بیشتری در این باره دسترس باشد.
در مراحل بعدی پژوهش حاضر، اختصاصاً به موضوع اصلی تحقیق توجه شده است. در این وهله با انتخاب تعدادی آثار نگارگری شاخص و مطالعه بر روی آنها، که از آثار نگارگریهای ابتدایی شروع میشود و در نهایت به یکی از شاهکارهای نگارگر معروف عهد صفویه، «سلطان محمد»، با عنوان «معراج حضرت رسول اکرم (ص)» ختم میشود، خصوصیات روانی و بصری موضوعها و ترکیب بندیها مورد مطالعه و تحلیل قرار میگیرد و در نهایت به چگونگی مطابقت این ویژگیهای خاص با رنگها ویژه، با توجه بر خصوصیات ظاهری و باطنی رنگها، که معرف حالات و روانی و روحیات خاصی میباشند، پرداخته میشود. و در نهایت به نتیجهای دست یافت که محکم و قابل باشد.
چاپ را
در اصطلاح، انتقال مطالب شامل نوشتهها، تصاویر، اعداد و علائم بر رو یک
حامل فرم و انتقال آن بر روی یک سطح چاپ شونده و تکثر آن به شمارگان زیاد
میگویند.
چاپخانه نیز در لغت بهمعنای محل چاپ کردن و در متون مختلف
کلمات مطبعه، دارالطباعه، و باسمهخانه بهعنوان مترادف آن بهکار
رفتهاست. چاپخانه مؤسسه، مجتمع یا کارگاهی است که از عهدهٔ انجام کارهای
چاپی بر روی کاغذ و سایر اشیاء از طریق انواع چاپ برآید و به تعبیری دیگر،
محلی است که چاپ کتاب، نشریات، و مانند آن در آنجا انجام میگیرد. امروزه،
چاپ به عنوان یک فرایند انبوه صنعتی در نظر گرفته میشود که بخش اساسی صنعت
نشر و بخش مهمی از فعالیتهای اداری و حکومتی را شامل میشود.
تاریخ چاپ در ایران
به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی (هخامنشیان) و
مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرمانهای حکومتی از آنها
استفاده میکردند. ورود واژهٔ چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری
و زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰–۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن
مربوط به پولهای کاغذی ای بوده که به آن چاو یا کا او[۱] میگفتند. اولین
دستگاه چاپ در ایران بهشمار آورد. این دستگاه بسیار ساده بود و بر اساس
پِرِس و حکاکی روی چرم استوار بود. عدهای نیز معتقدند واژهٔ چاپ همان چهاب
یا چهابه است در زبان هندی به مفهوم مهری که با آن بر روی پارچه نقش
میزدند. به ظن برخی، لغات «چاپ» و «چاپ خانه» از همین دوره وارد زبان
فارسی شده و اصل آن از «چاو» و «چاوخانه» گرفته شدهاست. البته دهخدا لغت
چاپ را از ریشه «چهاپ» یا «چهاپه» سانسکریت میداند.
نخستین چاپخانه در
ایران به دوران صفویان بازمیگردد که کشیشان ارامنه در جلفای اصفهان با آن
تعدادی دعا و ذکرهای مسیحی را چاپ کردند. در دوره حکومت نادرشاه افشار به
گزارش دو سیاح خارجی جزوههایی به لاتینی و عربی در ایران چاپ و پخش شد.
اما این در دوران ولایت عهدی عباس میرزای نایب السلطنه است که صنعت چاپ در
ایران بهطور جدی آغاز و شکل میگیرد. زمان فتحعلیشاه قاجار. عباس میرزا به
دلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با عثمانی و با برخی از صنایع
که در آن دیار به کار گرفته میشد، آشنا شد؛ علاوه بر آن، او خواهان
پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، به ویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده
در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، به ضرورت رفع عقب ماندگیهای محسوس
در آن زمان؛ در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای
آگاهی دهنده به ویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت
و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را
گذاشت که در ایران، به زبان فارسی و با روش چاپ سربی، به نشر کتاب پرداخت.
منبع:مقاله چاپ
تکنوپولی (به
انگلیسی: technopoly) از دو واژه تکنولوژی و مونوپولی تشکیل شدهاست و به
معنای سلطه تکنولوژی بر فرهنگ جوامع بشر امروزی است. طبق نظریه نیل پُستمن
(جامعهشناس آمریکایی) تاریخ فرهنگ بشر به سه دسته تقسیم میشود.
فرهنگ ابزار
فرهنگ تکنوکراسی
فرهنگ تکنوپولی
در این میان تکنوپولی همان فرهنگ
امروزی بشر است. وجه بارز این فرهنگ گم شدن فرهنگ در هجوم اطلاعات است.
فرهنگ اعتبار خود را در تکنولوژی کاوش میکند و دستورالعملهای خود را از
تکنولوژی میگیرد. نظام تکنوپولی را میتوان چنین تعریف کرد «سیستمی که در
آن، جامعه انسانی قدرت دفاعی خود را در مقابل سیل اطلاعات و تکنولوژی از
دست داده است». بنابراین در نظام تکنوپولی وسیله و هدف یکی میشود. استفاده
از وسایل آنچنان افزایش پیدا میکند که دیگر چرایی این استفاده مطرح نیست.
خصلت این نظام، انبوه اطلاعات است که در قالب ابزاری چون کامپیوتر و
تلویزیون ایفای نقش میکند.
اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه: تکنیک و صنعت زندگی را آسان تر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟ دوم اینکه: تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تاثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است. تکنیک در زمرة آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می کند؛ و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد، اغلب انسانها به خواستة او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد، هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانونهای لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.
امروزه بر هر کس که حداقل لحظاتی به این واقعیت بیندیشد، این نکته که گفتیم مبرهن است؛ اما با وجود آن، در حول و حوش خود انبوهی از «تئوت» های مصر و متعصب و پیامبران پرخروشی را که فقط با یک چشم ، قدرت نگریستن دارند می بینیم که فقط به تواناییهای صنعت و تکنیک چشم دوخته اند، بدون آنکه به این جنبه نیز بپردازند که تکنولوژی چه چیزهایی را ویران ساخته است. این گونه افراد را می توان «تکنوفیل» (دلباختگان تکنولوژی) دانست که مانند یک عاشق که به معشوق خود نظاره می کند، به تکنیک می نگرند بدون آنکه لحظه ای نقاب از دیگر چهرة آن برداشته و یا حتی ذره ای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسانهایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبه رو شد.
واقعیت این است که قراردادی منعقد می شود که براساس آن تکنیک هم می دهد و هم می ستاند. فقط کسانی که دارای قدرت تعقل و عقل سلیم هستند می توانند خود را از هیجان زدگیهای ناشی از تحول و نوآوری تکنیک مصون نگاه دارند و عنان از کف ندهند.
کلیساها و معابد مذهبی و یا اختراع ساعت برای نظم و سامان بخشیدن به زمان عبادتهای جمعی.
این عقیده و پایبندی به آن بود که گاه اختراعات را هدایت می کرد و ضرورت ساخت ابزاری را مطرح می کرد و حتی برای کاربرد پاره ای از این ادوات محدودیتها و یا شرایطی را قائل می شد.
میزان و کمیت یک تکنولوژی و یک ابزار که در جامعه مبتنی بر فرهنگ ابزار وارد می شود به هیچ وجه نقش اساسی و تعیین کننده در تحولاتی که باعث می شود ندارد. به عبارت دیگر شاخصة تاثیر یک تکنیک در یک جامعه با کمیت آن بستگی تعیین کننده ای ندارد.
منبع:مقاله تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی
فارغ از تعریف علمی و آکادمیک موضوع براستی معنی و مفهوم دانش فنی چیست؟ در دنیای امروز که دنیای مجازی باعث شده سرعت تبادل اطلاعات در بین جوامع به نحو سرسام آوری افزایش پیدا کند و مرز دانش های تئوریک تقریبا برداشته شود و امکان دسترسی به دانش تئوریک بسیار تسیهل شده و با اختلاف زمانی بسیار کمی امکان دسترسی به این منابع علمی تئوریک فراهم شده است ، چرا هنوز فاصله تکنولوژیک بین جوامع مختلف وجود دارد؟
فن بیان در حقیقت همان توان سخنگفتن (در هر شرایط و زمان) است.
زمانی که صحبت از فن بیان به میان میآید، جدا از این که شما چه کسی هستید؟ چه کاری دارید؟ با چه کسی صحبت میکنید و....
فقط کافیست که از زبان خود استفاده کنید، شما نیاز بهه فن بیان دارید. (مشاهده همه نوشتههای وبسایت در مورد: فن بیان )
اگر میخواهید با دوستان خود ارتباط خوبی برقرار کنید، روابط عمومی خوبی داشته باشید، منظور خود را به خوبی به مخاطبانتان منتقل کنید
و همچنین کاری کنید که بقیه از همنشینی و صحبت با شما لذت ببرند باید «فن بیان» خوبی داشتهباشید.
هنر, یکی از بارزترین جلوههای اسرارآمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوشهای تاریخ تمدن و باستانشناسی, نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف میکند, در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور میرسد, آثار و مظاهر گوناگون هنری, اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن, حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر, با مطالعه آثار هنری و جلوههای آن, سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمینهای پیشین به نمایش میگذارد. هنر, از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا میخواند
در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی, معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایانگر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد, نه با صورتهای ذهنی و خیالی وی
البته برای هنر, نمیتوان مانند اشیا و عناصر طبیعی, فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود, و از نظر منطقی, جنس, فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر, امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است توضیح اینکه, در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آنها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است, نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمیشود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود, حکمت, علم, عرفان, ادب, محبت, عدالت را نیز در بر میگیرد. از این امور نمیتوان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم میگنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمیشود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز, هنوز به عنوان پدیدهای اسرارآمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قلهای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل میآورد, کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا میکند.
منبع:مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی